شما اینجا هستید: سایت مهندسی زلزله > مقالات > مصاحبه > از زلزله میخواهند پول در بیاورند

 

بازگشت به صفحه اصلی

بازگشت به بخش مقالات

از زلزله میخواهند پول در بیاورند

از زلزله می‌خواهند پول در بیاورند، گفتگو با اعضای «جمعیت کاهش خطرات زلزله ایران»

 

مطلب عینا از سایت هفت سنگ نقل میشود.

برای مشاهده از مرجع اصلی به سایت هفت سنگ مراجعه نمایید: http://www.7sang.com/mag/pages/interview/000305.html


« ایا تا بحال اندیشیده‌ایم که اگر در محیطی بدور از دست سازهای بشر قرار داشته باشیم، و شدیدترین زلزله اتفاق بیفتد چه پیش می‌اید؟ ایا سقف سستی بالای سر ما قرار دارد که بر سر ما فرو بریزد؟ ایا سدی در کنار ما هست که با وقوع زلزله شکاف بردارد و ما را در سیلآبی وحشتناک غرق کند؟ ایا لوله کشی گازی هست که با انفجار خود ما را در کام شعله‌های آتش فرو ببرد؟
پاسخ این است که هیچ اتفاقی برای ما نمی‌افتد، و این زلزله نیست که بصورت بلایی بر سر ما نازل می‌شود بلکه دست سازهای سست و بی خردانه ماست که ما را با خطر مواجه می‌سازند. پس کدام انسان عاقلی می‌تواند با دستان خود خود را به کام مرگ ببرد درحالی که می‌تواند با کوچکترین تمهیدات اولیه و ساده جلوی بسیاری از این خطرات را بگیرد.
جمعیت کاهش خطرات زلزله ایران به‌عنوان یک سازمان غیر دولتی آمده است تا با آموزش این تمهیدات ساده نجات دهنده جان مردمان بسیاری باشد که بدلیل عدم اطلاع دقیق از نحوه تاثیر زلزله و خطرات ناشی از آن در بیمی عمیق از زلزله فرو رفته اند.»


جمعیت کاهش خطرات زلزله ایران یک تشکل غیر دولتی است که در زمینه پیشگیری از آسیب‌های ناشی از زلزله فعالیت می‌کند. با مهدی وجودی و مهندس علی‌رضا سعیدی دو تن از اعضای تشکل در مورد اهداف، فعالیت‌ها و مشکلات‌شان به گفتگو نشستیم.


بخشهایی از این گفتگو را می‌توانید
اینجا بشنوید.


تشیکل NGO

هسته همه فعالیت‌های NGO از سایت شخصی من شروع شد که این سایت هم مطالبی راجع به زلزله دارد. من سایتم را حدود یک سال و چند ماه پیش راه‌اندازی کردم. انگیزه راه‌اندازی سایت هم یک مقداری حس معروف شدن و این مسائل بود! و این‌که به هر حال زلزله رشته تحصیلی و تخصصی من بود و من از دوره لیسانس مقدار زیادی اطلاعات به‌صورت پروژه‌ها و گزارش‌کارهای تایپ شده در زمینه مهندسی عمران و زلزله داشتم و به دنبال جایی بودم که اینها را عرضه کنم. اول اینها را بصورت CD آماده کردم که دیدم انتشار آنها خیلی مشکل است، پس اینترنت را انتخاب کردم. سایت را با اطلاعات نسبتا شخصی شروع کردم بعد پروژه‌ها را روی آن قرار دادم و کم‌کم سوق دادم به سمت مهندسی زلزله. کم‌کم سعی کردم این خلا را که مردم در دسترسی به اطلاعاتی راجع به زلزله داشتند پر کنم و مطالبی در زمینه آموزش عمومی و همگانی در سایت قرار دادم. بعد از زلزله بم، هیت سایت من از روزی حدود ۳۰۰ نفر به حدود ۳۰۰۰ نفر رسید و این نشان می‌داد همچین نیازی بوده است و مردم هم بعد از آن ماجرا بیشتر به این مسائل علاقه‌مند شدند.
بعد از زلزله بم بود که ما دیدیم در کشور ما هنگام زلزله هنوز جایگاهی برای بخش غیر دولتی ما تعریف نشده است، غیر دولتی نه به این معنی که یک شرکتی بیاید و پروژه‌ای را انجام دهد بلکه جایی بصورت یک NGO که به هیچ‌جا وابسته نباشد و نیازی هم به تعریف و تمجید دولت نداشته باشد. یک جایی که امین مردم باشد، در سمت مردم باشد و درآمدها و هزینه‌هایش را هم از مردم تامین کند. این باعث شد ما که پیش از آن هم دوست بودیم و بطور جداگانه هر کدام داشتیم روی زلزله کار می‌کردیم دور هم جمع شویم.
هسته اولیه ما پنج نفره بود. من (مهدی وجودی) بودم که دانشجوی مهندسی زلزله پژوهشگاه هستم و لیسانسم را هم از دانشکده فنی گرفته‌ام. آقای مجتبی دیرباز، دانشجوی مهندسی زلزله پژوهشگاه که قرار است بخش اسکان موقت را به عهده داشته باشند. مهندس جلیلی که فوق لیسانس سازه از دانشکده فنی هستند و در زمینه ایمنی فعالیت می‌کنند. آقای مهندس سلامتی که مهندسی آب‌و‌فاضلاب می‌خواند و بطور تخصصی روی شریان‌های گاز و آب‌رسانی فعالیت می‌کنند. آقای مهندس حمید پاک‌پور، مهندسی خاک‌و‌پی خوانده‌اند و در زمینه ژئوتکنیک لرزه‌ای کار کرده‌اند. و آقای مهندس سعیدی که از طریق سایت من با ما آشنا شدند و بعدا به جمع ما اضافه شدند. ایشان کارشناس عمران هستند و از زلزله منجیل به این طرف بصورت حرفه‌ای و خارج از دولت و بصورت interest شخصی روی مدیریت بحران کار کردند.


اهداف

در مملکت ما متخصص زلزله کم نیست، متخصص‌هایی که در مراکز مختلف روی زلزله بحث و بررسی و تحقیق می‌کنند. در طرف دیگر هم مردمی هستند که هیچ اطلاعاتی به آنها نمی‌رسد. بعضی بصورت جزایر دورافتاده‌ای هستند که هیچ ارتباطی با هم ندارند. متخصصین برای خودشان کارشان را می‌کنند و مردم هم برای خودشان دارند می‌گردند. این وسط یک gap(شکاف) اطلاع‌رسانی وجود دارد. ما رسالت اولیه‌مان را بر این گذاشته‌ایم که از سمت متخصصین اطلاعاتی را که داریم بصورت یک چرخ گوشت خرد کنیم و به نحوی که برای مردم قابل استفاده باشد بدست مردم برسانیم. یعنی بصورت یک portal بین متخصصین و مردم عمل کنیم چون معتقدیم تا زمانی که کسی نخواهد در یک خانه ناامن زندگی کند، کسی همچنین خانه‌ای برای او نمی‌سازد و اصلا جرئت انجام چنین کاری را نخواهد داشت. اگر کسی که می‌رود خانه بخرد علاوه بر سرامیک کف و دستتشویی به ایمن بودن خانه هم توجه کند، آن‌موقع کسی که خانه می‌سازد مجبور می‌شود که به خودش تکانی بدهد و چیزی که می‌سازد بر اساس استانداردها باشد.
این رسالت اصلی ماست و در وب‌سایتمان هم این را مد نظر قرار داده‌ایم؛ ما هدف‌مان مردم است. البته کارهای کلانی هم داریم انجام می‌دهیم. کارهایی در حد مدیریت بحران و اسکان موقت که یک سری طرح و پرو‌زه در این زمینه داریم. ما داریم در واقع بصورت یک اکییپ علمی-پژوهشی کار می‌کنیم. اطلاعات خودمان را خودمان می‌سازیم، در واقع داریم این اطلاعات را برای ایران generate می‌کنیم. یک مثال ساده در مورد مدیریت بحران می‌زنم. شما بخاطر شرایط خاص احساسی ما نمی توانید به هیچ عنوان مدیریت بحران خارجی را در ایران پیاده کنید. در آمریکا همیشه به این صورت است که بعد از یک حادثه همه از شهر فرار می‌کنند. یعنی اگر شما ورودی و خروجی شهر را ۱۰ بگیری، ۷ خروجی از شهر است و ۳ تا ورودی امداد رسان‌هاست که به شهر وارد می‌شوند. اما در کشور ما بر عکس است. بعد از هیچ حادثه‌ای مردم به هیچ عنوان از شهر فرار نمی‌کنند، چون مردم داریی و خانه خودشان را حتی اگر خراب هم شده باشد در حد ناموس‌شان دوست دارند. بخاطر همین است که در زلزله بم چندین کیلومتر در ورودی شهر ترافیک داشتیم. پس به هیچ عنوان نمی‌شود با دیکته کردن مدیریت بحرانی که در خارج تجربه شده است در ایران هم جواب گرفت. ما اینجا بحران‌هایی داریم که آنجا ندارند. ما داریم روی بحران‌هایی که مختص خود منطقه ما هستند کار می‌کنیم. در واقع این همان شعار UN است که می‌گوید: thing global, act local


فعالیت‌ها

وب‌سایت ما از تاریخ ۱۰ اردیبهشت شروع به کار کرد. البته فعالیت‌های ما به وب‌سایت محدود نمی‌شود. برنامه‌های دیگری هم داریم که هنوز شروع نشده‌اند.
یک دفترچه‌ی ۹ صفحه‌ای برای ایمنی خانواده‌ها تهیه کرده‌ بودیم که پس از زلزله چند هفته پیش بصورت وسیعی پرینت آن بین خانواده‌ها دست به دست گشت. خیلی‌ها تماس گرفتند و تشکر کردند در حالی که ما این را توزیع نکرده بودیم و فقط در وب‌سایت قرار داده بودیم.
ما بزودی کلاس‌های آموزشی‌مان را برگزار خواهیم کرد. البته ما فعلا از طرفی هنوز درگیر بوروکراسی‌های اداری مثل ثبت کامل NGO و این مسائل هستیم.
سایت در واقع هدف ما نیست. فقط منعکس کننده جز کوچکی از فعالیت‌های ماست. آن چیزی که در سایت داریم حدود کمتر از پنج درصد اطلاعاتی است که قرار است در سایت قرار دهیم. این سایت خیلی جوان است و حدود دو ماه است که فعالیت آن شروع شده. برنامه‌ ۶ ماه تا یک‌ساله‌ای داریم که کل این اطلاعات را در سایت بگذاریم.
در واقع سایت منعکس کننده فعالیت‌های‌مان است و بزودی بیشتر فعالیت‌هایمان را روی برگزاری کلاس‌های آموزشی متمرکز خواهیم کرد.
الان سرفصل‌های کلاس‌های آموزشی ما آماده است ولی فکر می‌کنم تاآخر تیر این کلا‌سها راه بیفتند. برای عموم آزاد خواهد بود. آنچه که آموزش خواهیم دادا، اول یکسری آموزش اولیه در مورد اینکه زلزله چیست تا مردم را از این گنگی که فکر می‌کنند زلزله یک پدیده متافیزیکی است در بیاوریم. زلزله بلا نیست، زلزله یک پدیده‌ای است مثلا باران، فقط عمر ما اینقدر کوتاه است که نمی‌توانیم تکرار زلزله را ببینیم. امیدواریم اینقدر آگاهی مردم را بالا ببریم که مردم بتوانند خیلی راحت با یک‌سری تمهید ساده در مقابل زلزله ایمن باشند و هیچ وقت با ترس نخوابند.


هزینه‌ها

منبع هزینه‌ها تا الان کمک‌های مردمی بوده است. البته چند شرکت ساختمانی خصوصی به ما پیشنهاد دادند که به ما کمک کنند یا یک شرکت انبوه‌ساز هم اعلام کرد که هر کمکی بخواهید ما حاضریم به شما بکنیم. ولی فعالیت ما بگونه‌ای است که از هیچ شرکت خصوصی که بطور مستقیم در زمینه کارهای ساختمانی فعالیت می‌کند، کمک نخواهیم گرفت. چون در واقع کمک گرفتن از اینها به معنی تایید کارهایشان است مگر اینکه ما واقعا کار آنها را تایید کنیم. ما کاری نخواهیم کرد که استقلال خودمان را از بین ببریم و مجبور شویم چون از فلان شرکت کمک گرفته‌ایم آنرا تایید کنیم و اسم آن‌را توی سایت‌مان بگذاریم.
به هر حال ما ادعا داریم که چشم مردم هستیم، حالا اگر اسم این‌چنین شرکت‌هایی در سایت وارد شود، مردم تصور می‌کنند که این شرکت مورد تایید ماست. ما اینچنین محدودیت‌هایی را در مورد تامین هزینه‌ها داریم. الان هم فقط بر کمک‌های مردمی تکیه کرده‌ایم.
پروژه‌هایی را هم برای دولت انجام خواهیم داد. نه اینکه در بدنه دولت وارد شویم، به عنوان مشاور دولت عمل می‌کنیم و یک سری طرح‌های مدیریت بحران را به دولت ارائه می‌دهیم تا از این طریق بتوانیم یکسری از هزینه‌ها را تامین کنیم.
در مورد قبول کردن کمک دولتی - اگر دولت تمایل به کمک داشته باشد - بستگی دارد کمک به چه نحوی باشد. اگر باعث شود ما استقلال‌مان را از دست بدهیم هیچ‌وقت این‌کار را انجام نخواهیم داد. یک بحثی وجود دارد که الان همه کارهای ساختمانی ما دست دولت است. از شهرداری تا وزارت مسکن و شهرسازی تا مرکز تحقیقات ساختمانی و مسکن تا پژوهشگاه زلزله و سازمان نظام مهندسی هم که باید یک NGO باشد رفته در قالب دولت. همه اینها از یک پیکره‌اند و هیچ‌وقت کسی نمی‌اید از کارهای خودش ایراد بگیرد. بنیاد مسکن مثلا الان در بم دارد بازسازی می‌کند، کی باید برود و بر کار آن نظارت کند؟ همه از یک پیکرند و خب نمی‌توانند بخوبی بر هم نظارت داشته باشند. ما هم اگر از آنها کمک بگیریم جزیی از آنها می‌شویم. پس اینکار را نخواهیم کرد بلکه در سمت مردم هستیم و امیدواریم و در واقع مطمئنیم که مردم به ما کمک خواهند کرد که این‌کار را انجام دهیم.


دولت

دولت می‌خواهد کار کند، دوست داد، ولی عمق فاجعه اینقدر زیاد است و وضعیت اینقدر پیچیده است که ما معتقدیم دولت دست تنها نمی‌تواند این‌کارها را انجام بدهد.
ما هم نیامده‌ایم در مقابل دولت باستیم. آمده بصورت موازی دولت عمل کنیم. NGOها ارگان‌های موازی دولت هستند که یک مقدرا با وظایف دولت را به دوش خودشان می‌کشند. متاسفانه بخاطر اینکه تا الان همه کارها در ایران دولتی بوده، NGOها هنوز جایگاه خودشان را ندارند. وقتی ما می‌گوییم یک سازمان غیر دولتی هستیم بعضی با تعجب نگاه می‌کند که سازمان غیر دولتی یعنی چه و می‌پرسند همان شرکت هستید دیگر ؟
جایگاه NGOها برای عموم مردم تعریف نشده است. ما در واقع هم باید کار زلزله‌مان را انجام بدهیم و هم بسترسازی برای وضعیت NGOها بکنیم.
ما مشکلی نداریم که بخواهیم با دولت کار کنیم. دولت الان تعریف عملکردی از NGO ندارد.


ملت

بخش دولت که امکانات لازم برای همکاری با NGOها را ندارد، مردم هم قادر نیستند با سازماندهی وارد زلزله شوند. ما پیشنهادمان این است که بجای اینکه کلان‌نگری کنیم، جز گری کنیم. یعنی بیاییم معکوس مدیریت کنیم.
ما می‌خواهیم بجای اینکه بیاییم از بالا هدایت بکنیم، به اجزا جامعه، یعنی یک پدر خانواده، یک مادر خانواده، یک سرپرست، به او آموزش بدهیم که چطور مدیریت بحران را در خانه خودش از قبل از زلزله تا پس از زلزله اجرا کند. یاد بگیرد چطور آموزش ببیند، ایمن‌سازی کند، امکاناتش را تجهیز کند، پس از اینکه زلزله آمد چطور چطور عمل کند، نیروهای زیددستش را چطور مدیریت کند و از محل زلزله خارج کند و اسکان دهد و ...
یعنی تمام آنچه را که بعد از زلزله در بعد مدیریت کلان با آن روبرو هستیم ما آوردیم در مدیریت جز یک خانه تعریف کردیم. این قطره‌ها جمع می‌شوند و در یک کوچه یک هسته محلی می‌شوند و همینطور ادامه پیدا می‌کند تا نهایتا آن دریایی که ما می‌خواهیم می‌شود.


NGOهای دیگر

بجز ما کم نیستند کسانی که در زمینه زلزله کار غیر دولتی انجام می‌دهند. دوتای آنها با ما تماس گرفته‌اند و گفته‌اند ما می‌خواهیم با شما همکاری کنیم. ولی مشکل این است که متاسفانه اینها هیچ تخصصی در زمینه زلزله ندارند. مثلا در زمینه‌های کامپیوتر، روانشناسی و پتروشیمی تحصیل کرده‌اند. یعنی تخصص‌شان ربطی به زلزله ندارد.
خب البته این تخصص‌ها هم مفید و لازم هستند. ما بحران‌هایی داریم که باید به طریق اینها حل شود. مثلا بحران‌های کودکان و زنان را داریم که باید بدست اینها حل شود ولی لینها هم باید جایگاه خودشان را بدانند و نخواهند در مسئل کلانی که در حیطه کاری یک مهندس زلزله است دخالت کنند.
به هر حال NGOهای دیگری هم هستند. الان هر کدام که فعالیت‌های ما را می‌بینند می‌گویند ما دقیقا می‌خواستیم همین کارها را انجام بدهیم، ما هم می‌گوییم خب حالا ما این‌کارها را کردیم، حالا شما می‌خواهید چکار کنید؟
آنچه که NGO ما را متفاوت می‌کند فقط یک نکته است و آن اینکه اعضای آن هم متخصص زلزله هستند. مثلا برای آسیب‌هایی که زلزله به خطوط آب وارد می‌کند ما متخصص داریم، برای آسیب‌هایی که بر سازه وارد می‌شود یک متخصص داریم، در مورد ماهیت زلزله یک نفر پیامدها و بحران‌های زلزله که بحث مدیریت بحران می‌شود یک نفر و به همین ترتیب.
چون ما همه جوانب یک زلزله از زمین‌شناسی تا مسائل دیگرش را داریم به عنوان یک NGO تخصصی فعالیت می‌کنیم.

چرا اینترنت؟

با توجه به اینکه اینترنت هنوز در دسترس همه مردم نیست ما هدف‌مان این نیست که خودمان را به اینترنت محدود کنیم. ولی تا آنجا که در توان ما بوده است از ابزارهای موجود استفاده کردیم. ابزاری که تا الان در اختیار داشتیم اینترنت بوده است. یک مدت بعد شاید با کمک مرکز مشارکت‌های مدنی بخواهیم به NGOهای دیگر آموزش بدهیم. اما با توجه به محدودیت‌های منابع‌مان ما بهترین راه را انتخاب کردیم.
البته الان روزنامه‌ها مطالب ما را بر می‌دارند و به اسم خودشان یا بدون اجازه و ذکر منبع چاپ می‌کنند. ( در اینجا چند روزنامه که از مطالب سایت استفاده کرده‌اند را به ما نشان می‌دهند ) حتی زحمت ادیت مطلب را هم به خودشان نمی‌دهند. مثلا در جایی از متن نوشته شده که « اینجا را کلیک کنید » حتی این را هم ادیت نکرده‌اند! روزنامه‌های اعتماد، ابتکار و شرق این‌کار را کردند.
این بخش روزنامه‌ها که بدون اینکه ما بدانیم، مطالب ما را برمی‌دارند و کار می‌کنند. از آنطرف کتاب در دست چاپ داریم. در مورد نشریه هم داریم کار می‌کنیم و ممکن است نشریه مکتوب هم داشته باشیم.
علاوه بر اینها دفترچه‌های آمادگی در مقابل زلزله در دست تهیه داریم که در کلاسهای حضوری‌مان توزیع می‌کنیم و در اینده خودمان برای هر منطقه برای مردم می‌فرستیم تا آنجایی که پول داشته باشیم.
الان فقط پول‌هایی که به ما هدیه داده شده را در اختیار داریم. کل پول‌هایی که داشتیم ۱ میلیون تومان بود. ما الان ۴ ماه است که داریم کار می‌کنیم و طبق محاسباتی که انجام دادیم در مقابل کاری که داریم انجام می‌دهیم ماهیانه یک میلیون و ششصد هزار تومان هزینه NGO می‌شود.


حرف آخر

NGOها اگر می‌خواهند واقعا غیر دولتی باشند باید اصولشان را با هم هماهنگ کنند و با هم حرکت کنند. هر کسی باید کار خودش را بکند. بخش زلزله را متخصصین زلزله انجام بدهند، بخشهای دیگر را متخصصین خودش.
ما یک زمان جایی دعوت شده بودیم که ۶ نفر راجع به زلزله صحبت کردند و جالب بود از این شش نفر حتی یکی‌شان نمی‌دانست بزرگای زلزله یعنی چه. چون وقتی کسی اطلاعات اولیه زلزله را نمی‌داند، نمی‌تواند اظهار نظر کند و نمی‌تواند خدمت کند و بیشتر صدمه می‌زند. من به کسانی که در بعضی NGOها هستند و می‌خواهند در مورد زلزله کار بکند می‌گویم نادانی شما بیشتر خسارت وارد می‌کند تا عدم همکاری شما.
می‌گویم اگر می‌خواهید کار بکنید، یک کار از بی‌نهایت که وجود دارد را بگیرید و تخصصی در مورد آن آموزش ببینید و انجام دهید.
مثلا در مورد کودکان که یک بخش کوچکی از تمامی این بحران‌هاست بیایند و یاد بگیرند چطور کودکان را بعد از زلزله جمع‌آوری کنند تا بهزیستی وارد شود و اینها را تحویل بگیرد. آن فاصله دو روز اول را اگر یک NGO بخواهد در موردش کر کند باید بلد باشد چطور چادر بزند، چطور چادر را در مقابل صدمات بعدی حفظ کند که مثل بم چادرها را باد نکند، چطور از چادر بطور امنیتی محافظت کند تا بچه‌ها را ندزدند، بعد بداند چطور برای آن بچه‌ها غذای گرم تهیه کند، بعد چطور با بچه‌های آنجا را با بازی و لوازمی که همراه می‌برد سرگرم کند و ...
این یک مقوله بسیار کوچک است که اینقدر ابزار و تجهیزات و تخصص می‌خواهد. ما پس از زلزله ۳۲ تا بحران داریم، یکی از قسمت‌های یکی از آن ۳۲ بحران می‌شود کودکان. حالا شما ببینید چقدر کار می‌شود انجام داد. اما مشکل این است که همه ما می‌خواهیم مدیر بحران باشیم و در راس باشیم و دستور بدیم. ما در همه قسمت‌های زلزله احتیاج به نیرو داریم اما افرادی که وارد می‌شوند می‌خواهند وارد بخش‌های مهم آن شوند که در آن پول دارد، تامین مالی از خارج از کشور دارد و ... در واقع بعضی‌ها می‌ایند کار کنند که پول در بیاورند.

 

 
 
 

All Rights reserved ©2002-5   Vojoudi.com